ابزار منو ثابت


زندگي نامه شهيد آيت الله دستغيب

خانـ ه ? لينـ ک ? ايميـ لـ ? پروفايـ لـ ? قالب وبلاگ



شورای دانش آموزی دبیرستان 13آبان2دوره اول

اخباروفعالیت های مدرسه

ولادت

شهيد آيت الله سيد عبدالحسين دستغيب در شب عاشوراي 1292 شمسي در شهر شيراز ، در يك خانواده روحاني پاي به عرصه وجود گذاشت. اين تولد مبارك در خانه اي محقر در يكي از كوچه هاي قديمي شيراز، كنار بازار مرغ كه امروز « خيابان احمدي » ناميده مي شود ، صورت گرفت. ولادت او در شب عاشورا ، سبب گرديد كه به « عبدالحسين» مسمي شود و حياتش مصداق بارزي از نام شريفش گردد.

پدرش سيد محمد تقي فرزند ميرزا هدايت ا... مرجع بزرگ فارس بود كه به هنگام تولد فرزندش در كربلا بسر مي برد. شهيد دستغيب در سن 12 سالگي از نعمت داشتن پدر محروم گرديد و از همان تاريخ سرپرستي مادر، سه خواهر و دو برادر خويش را بعهده گرفت. خاندان دستغيب از خاندان هاي اصيل و شريف استان فارس و شيراز است كه سابقه اي 800-700 ساله دارد و از اين سلسله رجال ، دانشمندان بزرگ ، ادباء و خطباي شايسته اي برخاسته اند. اين خاندان با 33 واسطه به حضرت امام سجاد عليه الصلوه و السلام مي رسد .

 

در عرصه تحصيل علم و معرفت

 

در سالهاي كودكي ، از بركت هوش سرشار و استعداد شكوفايي كه خداوند در ذاتش به وديعه نهاده بود ، دروس مقدماتي را خواند و پس از اتمام دروس سطح ، امامت جماعت مسجد باقرخان را عهده دار گرديد و پس از گذراندن سالها رنج و مشقت و فقر شديد مادي ، در سال 1314 به منظور ادامه تحصيل راهي نجف اشرف شد . ايشان خود در اين باره مي گويد : « در زمان رضا خان قلدر ملعون ما را چند بار زنداني كردند و يك دفعه بناشان تبليغ بود. بعد فشار آوردند كه اصلاً بايد از روحانيت بيرون بروي و 24 ساعت مهلت دادند كه بنده اصلاً خلع لباس كنم و از روحانيت بيرون روم و مسجد و منبري نباشم. بناچار فرار كردم و رفتم نجف و اين هم خواست خدا وسيله خيري شد براي استفاده از محضر بزرگان . » در آنجا از محضر اساتيدي چون مرحوم آيت ا... حاج شيخ كاظم شيرازي ، آيت ا... حاج سيد ابوالحسن موسوي اصفهاني ، آيت ا... العظمي حاج سيد ميرزا آقا اصطهباناتي و آيت ا... حاج ميرزا علي آقا قاضي طباطبايي كه يكي از اعاظم اهل معرفت بود ، كسب فيض نمود. در سن 24 سالگي موفق به كسب درجه اجتهاد از مراجعي چون آيات عظام آقا ضياء عراقي ، شيخ كاظم شيرازي و سيد ابوالحسن اصفهاني گرديد . شهيد دستغيب صاحب 8 اجازه اجتهاد بود .

 

پس از مراجعت از نجف اشرف ، ضمن اقامه نماز جماعت در مسجد جامع عتيق و تنوير افكار عموم ، تحصيل و فراگيري علم و دانش را ادامه داد و خدمت فقيه و عارف نام مرحوم آيت ا... حاج شيخ محمد جواد انصاري همداني ( قدس سره ) رسيد و با بهره گيري از مراحم آن بزرگوار ، مدارج عاليه اي را در عرفان طي كرد و بالاخره همنشيني و رفاقت با حضرت آيت ا... نجابت جملگي موجب آزادي از قيود عالم طبع گرديد و آرزويي جز تقرب به ذات مقدس پروردگار و وصال او باقي نگذاشت.

 

بزرگ منشي و ساده زيستي ، شيوه اولياء

 

شهيد دستغيب در خانه اي محقر و ساده كه بي شباهت به خانه اجداد طاهرينش نبود ، زندگي را بسر مي برد و از هرگونه تجملات و مظاهر فريبنده دنيا پرهيز مي نمود. ارادت به اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام ، تقوي ، زهد ، صبر ، اخلاق حسنه ، قدرت بيان و قلم از صفات بارز وي بشمار مي رفت. خوراكش كمتر از يك چهارم نان جوين بود كه آن را با مقداري پياز ، نمك و گاه مختصري پنير مي خورد و از خوردن گوشت پرهيز مي نمود ؛ چنانكه رياضتهاي شرعي مداوم ، مجاهدات و ترك شهوات او را ضعيف و رنجور ساخته بود . شبها را با عبادت و تهجد به صبح مي رسانيد و بسيار روزه مي گرفت . عشق به روضه حضرت ابي عبدا... عليه السلام ريشه در جانش داشت و شبهاي عاشورا لباس سياه عزا به تن مي كرد. غالباً اول وقت به نماز مي ايستاد و در آن هنگام گويي كه ديگر در اين دنيا نبود. اوقات ايشان يا به عبادت و تلاوت قرآن و ذكر مي گذشت و يا به نگارش و يا به كمك و همدردي با نيازمندان .

 

به مردم علاقه زيادي داشت و سروكار ايشان با افراد طبقه 3 جامعه بود كه همواره به ياري و حل مشكلات آنها مي شتافت. معمولاً خاموش بود و با دقت به سخنان افراد گوش مي داد و سخنان درست آنها را مي پذيرفت . با دشمنانش نيز رفتاري شايسته داشت و به هيچكس اجازه نمي داد كه از مخالفين ايشان بدگويي كند. حتي گاهي با تعريف از مخالفين خود ، آنها را به شگفت مي انداخت.

 

وي در محيط خانه منشاء خير و بركت بود. همسر ايشان در اين باره مي گويد : « در امور زندگي به من اختيار تام داده بودند . هر كاري كه انجام مي داديم ، هيچ ايرادي نمي گرفتند چون مي دانستند كه راه ما راه خودشان و هدف ما يكي است. با بچه ها خيلي مهربان بودند. در اوقات فراغت در حياط با بچه ها قدم مي زدند و آنگونه كه بچه ها و نوه ها دلشان مي خواست ، با آنها رفتار مي نمودند. ايشان در كارهاي خانه هم علاوه بر كارهاي شخصي خود به ما كمك مي كردند به كرات مي گفتند : من اجازه امر كردن را به خودم نمي دهم . ايشان بسيار كم خوراك ، دائم الوضو و اهل تهجد و ذكر و دعا بودند . » فرزند شهيد نيز در مورد نقش ارزنده پدرش در منزل چنين اظهار مي دارد : « در ايام مريضي مرحوم والده ، از بچه ها نگهداري مي كردند. فراموش نمي كنم كه حتي در نظافت بچه ها ابايي نداشتند يا حتي خودشان خانه را جارو مي كردند. او مانند جدش رسول خدا بود ؛ اداكان في بيته كان في محنه اهله يعني آن هنگام كه در خانه بود ، غمخوار اهل خانه بود . »

 

 

او درياي فضيلت و كرامت بود

فضائل اخلاقي آن شهيد سعيد زبانزد خاص و عام بود. حضرت آيت ا... نجابت از همسنگران قديمي وي مي فرمايد : « ملاقاتي با آيت ا... دستغيب نداشتم مگر آنكه ايشان در آن صحبت از خدا و معارف اهل بيت داشته باشند . » عالم رباني و فقيه عاليقدر مرحوم حاج آقا شيخ محمد كاظم شيرازي به هنگام اعطاي اجتهاد به ايشان ، در مورد وي مي نويسد : « او از هر اخلاق ناشايستي پاك است و به هر اخلاق شايسته اي آراسته است . » حضرت امام امت ، خميني كبير ( سلام ا... عليه ) نيز با بياناتي روشن ، اخلاق و خلقيات شهيد محراب را به تصوير مي كشد و او را « مربي محرومان » ، « هدايت كننده مردم » ، « معلمي بزرگ » ، « عالمي عامل » و بالاتر از همه « همه متعهد به اسلام » و « شخصيتي ارزشمند » مي نامد.

شهيد دستغيب به درجات والايي از معنويات دست يافته بود كه در سير وحدانيت رب العالمين ، كمتر كسي به اين مراحل مي رسد و پي به اين عوالم مي برد. از وي كه در تمام عمر ، داراي نفسي مطمئن بود ، كرامات زيادي نقل شده است. گاهي خبر از هنگام مرگ فردي مي داد ، گاه كودك محتضري را به اذن خدا زنده نگاه مي داشت و گاه با عملي كه حاكي از اشراف خود نسبت به واقعه ناگفته اي بود ، موجب شگفتي مي گرديد : روزي شخصي دست دو فرزندش را گرفته و از شهرستان بوشهر جهت زيارت آقا رفته و در بيان علت اين ملاقات چنين اظهار داشته بود : « چند روزي است يكي از فرزندانم سخت مريض شده است و پزشكان گفته اند بايد در شيراز بچه ات را معالجه كني. من هم از لحاظ مالي تنگدست بودم. به حضرت ولي عصر ( عج ) متوسل شدم و پس از گريه و زاري فراوان در حال خواب و بيداري به من گفتند ناراحت نباش . به شيراز برو ، نماينده ما آقاي دستغيب در انجاست . حاجت تو را برآورده مي كند. بعد آن شخص خدمت آقا رسيد و ايشان بدون هيچ مقدمه اي فرموده بود : « ناراحت نباش كه خودم وجه بيمارستان فرزندت را فراهم مي كنم . »

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ پنج شنبه 19 آذر 1394 ساعت 10:59 بـ ه قـلمـ اعضای شورا